سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره دانش، پرستش است . [امام علی علیه السلام]
دست نوشته های یک دختر تنها
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 5606
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 8
........... درباره خودم ...........
دست نوشته های یک دختر تنها
ماهور بهرامی

........... لوگوی خودم ...........
دست نوشته های یک دختر تنها
............. بایگانی.............
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • تا ابد باهم

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/3/17:: 9:21 صبح

    نظرات شما ()

  • در من انگار کسی در پی انکار من است

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/3/17:: 8:58 صبح

    در من انگار کسی در پی انکار من است

    یک نفر مثل خودت عاشق دیدار تو است

    یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش

    میتوان پی برد به دلدادگی اش


    نظرات شما ()

  • دلم گرفته

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/3/17:: 8:32 صبح

    دلم گرفته .از همه کس و همه چی.دیگه هیچ چیز راضیم نمیکنه.

    آرزوهام را هم چال کردم تو یه روزه پاییزی .براش یه علامت گذاشتم تا اگر خواستم یه روز سراغشون برم پیداشون کنم.

    میدونید نشونیش چی بود؟

    یه تیکه ابر بالای جایی که آرزوهاما چال کردم بود.

    دختری که پر از هیجان نشاط خنده و پر از آرزوهای بزرگ بود دیگه رمقی براش نمونده .درمونده از همه جا و همه کس

    داره آخرین روزای بهاریشا سپری میکنه.

    براش دعا کنید


    نظرات شما ()

  • وقتی باید دوست بداریم

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/2/18:: 11:22 صبح

    وقتی باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم

    وقتی دوستمان دارند لجبازی میکنیم

    بعدها برای آنچه از دست رفته افسوس میخوریم


    نظرات شما ()

  • خرگوش

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/2/18:: 11:18 صبح

    نظرات شما ()

  • بوسیدن جای با

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/1/30:: 11:37 صبح

    یک بار از کنار دریا عبور کردی

           یک عمر امواج دریا  برای بوسیدن جای بات میان و میرن


    نظرات شما ()

  • اسیر یک گل

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/1/30:: 11:34 صبح

    باغبان در باز کن من مرد گلچین نیستم

                  من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم


    نظرات شما ()

  • خسته ام

  • نویسنده : ماهور بهرامی:: 87/1/7:: 9:14 صبح

    چیزی مرا به قسمت بودن نمیبرد

       از وازه دو وجهی تکرار خسته ام

          من بی رمق ترین نفس این حوالیم

             از بودن مکرر بر دار خسته ام

                 من با عبور ثانیه ها خرد می شوم

                      از حمل این جنازه هوشیار خسته ام


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ