در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودت عاشق دیدار تو است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش
میتوان پی برد به دلدادگی اش
دلم گرفته .از همه کس و همه چی.دیگه هیچ چیز راضیم نمیکنه.
آرزوهام را هم چال کردم تو یه روزه پاییزی .براش یه علامت گذاشتم تا اگر خواستم یه روز سراغشون برم پیداشون کنم.
میدونید نشونیش چی بود؟
یه تیکه ابر بالای جایی که آرزوهاما چال کردم بود.
دختری که پر از هیجان نشاط خنده و پر از آرزوهای بزرگ بود دیگه رمقی براش نمونده .درمونده از همه جا و همه کس
داره آخرین روزای بهاریشا سپری میکنه.
براش دعا کنید
وقتی باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم
وقتی دوستمان دارند لجبازی میکنیم
بعدها برای آنچه از دست رفته افسوس میخوریم
یک بار از کنار دریا عبور کردی
یک عمر امواج دریا برای بوسیدن جای بات میان و میرن
باغبان در باز کن من مرد گلچین نیستم
من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم
چیزی مرا به قسمت بودن نمیبرد
از وازه دو وجهی تکرار خسته ام
من بی رمق ترین نفس این حوالیم
از بودن مکرر بر دار خسته ام
من با عبور ثانیه ها خرد می شوم
از حمل این جنازه هوشیار خسته ام