نازنین اینجا هنوزم غروبا ناز چشمای تو مهمونه منه
هنوزم همدم گریه های تو
شبای ستاره بارونه منه
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است
دیرین دیرین دیرین دیرین دیرین دیرین دیریییین دیریییین
بی احساس کمی با آهنگ بخون آهنگ پلنگ صورتیه
آنکه عشق میکارد
اشک درو میکند
دنیا سه روز است:روزی که با هر چه در آن بود گذشتو باز نخواهد گشت.روزی که در آنی و سزاوار است که آنرا غنیمت دانی.و روزی که نمی دانی از چه کسی خواهد بود؟و چه بسا تو در آن رخت به سرای دیگر کشی.
روز گذشته حکیمی ادب کننده است.و روزی که در آنی دوستی در حال وداع.و اما از فردا تنها امیدی به آمدنش داری.پس از امروز توشه برگیر و از آن به شایستگی جدا شو.
فقط به کاری که کرده ای اطمینان داشته باش.
و از دل بستن و فریفته شدن به آرزو و امل بپرهیز.غم فردا را امروز به خود را مده که غم امروز تو را بس است.و فردا با کار و گرفتاری خود بر تو وارد خواهد شد.اگر غم فردا را بر امروز بار کنی بر اندوه و رنج خویش افزوده ای و بار چیزهایی که باید در چند روز بکشی در یک روز کشیده ای و بدین گونه اندوه خود را بزرگ و گرفتاری خود را فراوان و رنج خود را زیاد کرده ای و با دل بستن به امید و آرزو از اقدام و کوشش باز مانده ای در حالی که اگر دل خویش از آرزو تهی ساخته بودی به کوشش بیش برمیخواستی
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل زه تنهایی به درد آمد خدا را همدمی
چشم آشایش که دارد از سپهر تیز رو
ساقیا جامی بمن ده تا بیاسایم دمی
خدایا من در کلبه فقیرانه خود
چیزی دارم
که تو در عرش کبریای خود نداری
من چون تویی دارم
و تو چون خود نداری